۲۵ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۶
29
بعد از کلی دست و پا زدن برای بالا اومدن از این لجن، بعد از کلی جون کندن برای درست کردن همه چیز، وقتی که میبینی ادم ها با بی تفاوتی محض اون بالا وایستادن و دارن دست و پا زدن تو رو تماشا میکنن، وقتی که میبینی مدام پس خورده میشی، به جایی میرسی که فقط چشمات رو میبندی و دیگه هیچ تلاشی نمیکنی. اجازه میدی لجن تو رو ببلعه. تو هم با بی تفاوتی محض زل میزدی به جایی اون بالا. همون جایی که اون ها با بی تفاوتی محض وایستادن. همون جایی که تو سعی داشتی دوباره تمیزش کنی ولی دریغ از اینکه همه جا رو گه خشک شده برداشته. دیگه نمیشه واسش کاری کرد.
۹۳/۰۱/۲۵