34
میتونست فکر کنه خوشبخت ترین دختر دنیاست...
اگر این منطق لعنتی میذاشت... این منطق لعنتی...
تف به این اگر ها!
پ.ن: موزیک خوبیه واسه شنیده شدن
میتونست فکر کنه خوشبخت ترین دختر دنیاست...
اگر این منطق لعنتی میذاشت... این منطق لعنتی...
تف به این اگر ها!
پ.ن: موزیک خوبیه واسه شنیده شدن
مسئله ی اساسی این حس تنهایی عجیب بود. از این نظر میگم عجیب چون با وجود اینکه بد بود ولی ترس نداشت. غم نداشت. یه جور کرختی رو با خودش آورده بود. با اینکه میدیدم از این جا مونده و از اونجا روندم ولی رنجی در کار نبود. یه حس عجیب بود. حسی که بود و نبود. بی حسی بود انگار. شاید هم من دیگه اونی نبودم که همیشه بودم. شاید هم اصلاً من دیگه نبودم یا بودم و فکر میکردم که نیستم. هیچ بودم عزیزم...هیچ بودم...
+ یکی از بهترین هایی که شنیدم در سبک دوم متال:
گاهی اوقات فقط دوست داری تو یه آهنگی بمیری. همین.
پ.ن: وقتی هوا سرد میشه.
عزیزم... ای کاش دستت به نوشتن میرفت...ای کاش...
آهنگی برای قفل شدن: Khoma - From The Hands Of Sinner
پ.ن: جداً خوشحالم که بعد از چندین ماه بالاخره یه آهنگ تونست من رو به ا.ر.گ.ا.س.م روحی برسونه.
از من نخواه چیزی رو واست توضیح بدم در این زمینه. چون اون وقت مجبور میشم اعتراف کنم که این بار نمیتونم چیزی رو توضیح بدم.
بی ربط نوشت: از سه تا چیز تو زندگیم متنفرم: مسافرت، مهمونی، خرید لباس هایی که نیاز به پُرو کردن داشته باشه.
ولی خب نمیدونم چرا به طرز احمقانه ای، اکثر مواقع زندگی کردن میشه دقیقاً انجام همون کارهایی که حالت رو به هم میزنه. :|
بنده همین جا اعلام میکنم که تبدیل شدم به یکی از طرفدارهای جدی بَند بِلک فیلد! آره...!
باور کن با این آهنگ میتونی هِد بزنی. حداقل من که تونستم! :دی
پی.اس: بیا خودمان را گول بزنیم. باور کن کیف دارد! ما میتوانیم تا ابد در این رویا جان دهیم...
پی.اس 2: نه و نیم یعنی: پست نهم نوشته شد، ولی هیچ وقت منتشر نشد!
بعدتر نوشت: هرقدر گشتم لیریکس پیدا نکردم. تو کردی؟